مکاشفه ی نزول رحمت الهی توسط یک سیده ی محترم
دو خواهر بودند،دو سیده در تبریز، وهر دو عامل به دستورات الهی و دلهاشان سرشار از عشق الهی. ..اما اکنون یکی از دو خواهر به رحمت خدا پیوسته و در مشهد مقدس مدفون گشته است.
روزی از روزها خواهری که هنوز زنده است تصمیم می گیرد در تبریز دو ختم قرآن بگیرد :یکی اهدایی به امام رضا(ع) و دیگری هدیه به روح خواهر مرحومه اش.با دلی آکنده از شور و غم الهی آیه ها و سوره ها ر از پس هم می خواند تا به سوره ی آخر می رسد ...
تصمیم می گیرد سوره ی آخر را نگه دارد تا در سفر به مشهد مقدس کنار ضریح مقدس و قبر خواهرش بخواند و ختمش را کامل نماید.اسباب سفر فراهم می شود . او با شور و شوقی وافر راهی شهر ثامن الائمه می شود... تا ..با زیارت مولایش دلش تسکینی یابد و روحش در قرین مرقد امام بزرگوار بهر های گیرد از سفره ی نور الهی... .
هنگام زیارت می رسد ویک ختم قرآن را د رآن محفل نورانی کامل می گرداند .اکنون که دل که با زیارت مولایش آرامشی یافته سوی قبر خواهرش می رود و می خواهد که ختم قرآن دیگرش را کامل کند :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ - مَلِكِ النَّاس - إِلَهِ النَّاسِ - مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ
.ختم کامل می شود .ولی ناگهان پرده از چشم هایش کنار میرود :خدای من این ها دیگر چیستند؟ ...چقدر زیبا هستند...اشک در چشمانش حلقه می زند از دیدار نزول رحمت الهی ...آری او قطرات نوری را می بیند که از آسمان بر قبر خواهرش می بارند و در آن فرو می روند ...آری این چنین است رحمت خدا که بر مومنان نازلش می گرداند...
(ضمن تشکر از واسطه ی محترمی که جریان فوق را شخصا از خود سیده ... شنیده و برای نگارنده نقل کرده باید افزود چون به احتمال قریب به یقین اشخاص مذکور راضی به ذکر نام نیستند ، بنابراین بدون ذکر نام ،و جهت بهره مندی از آثار این گونه حکایات ،بدین نحو نقل گردید و اسامی موجود و محفوظ می باشد)
آری خدا را دوستانی است و بندگانی که بی هیچ چشمداشت و توقعی از روی اخلاص و تسلیم او را عبادت می کنند و آنی از او غافل نمی شوند. و ما انسانهای اسیر روزمرگیهای زندگی را لازم است با چنین انسانهای پاک و الهی آشنا شویم تا باشد که ...